پاورپوینت کتاب گزيده قصايد خاقاني

پرسشنامه ، پاورپوینت ، پیشینه تحقیق

پاورپوینت کتاب گزيده قصايد خاقاني دارای 562 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل  شما ارسال می گردد.

همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.

بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را  به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل bankmaghalehir@gmail.com ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.

فهرست مطالب

آشنایی كلي با زندگی، شعر و سبك شاعري خاقاني

قصيده  1 : در توحيد و موعظه و مدح حضرت خاتم الانبياء‌ صلوات الله عليه

قصیده 2 : ترسائیه

قصيده 3 : حرزالحجاز

قصيده 4 : در ستايش پيغمبر اكرم (ص) و حكمت و موعظه

قصيده 5: در شكايت از حبس و بند

قصيده 6 : در مدح نصرت الدين ابو المظفر اسپهبد ليالواشير پادشاه مازندران

قصيدۀ 9: منطق الطير

قصيدۀ 10 : در حكمت و عزلت و فقر و شكايت

آشنایی كلي با زندگی، شعر و سبك شاعري خاقاني

مابين سالهاي 500 تا 528 ه. ق. كودكي پاي به حيات گذاشت كه نام او را ابراهيم گذاشتند. پدرش نجيب الدين، نجاري بيش نبود و مادرش كنيزي طباخ از روميان مسيحي كه بعداً مسلمان شده بود و جدّش جولاهه. با وجود چنين خاندان بي نام و نشان هنوز بيست سالش نشده بود كه به يكي از شاعران ممتاز عصر خود تبديل شد و آنچنان شهرت و محبوبيتي به دست آورد كه همۀ شاهان پدر بي نام و نشان او را فراموش كردند و در دربارهاي خود پذيراي وجود وي شدند.

تربيتها و حمايتهاي عموي وي كافي الدين عمر بن عثمان خاقاني را به جايي رساند كه به حسان العجم يا افضل الدين ملقب شد.

ابو العلاء گنجه اي شاعر ديگر همين دوران استعداد خاقاني را كشف كرد و در تربيت شاعري اش كوشيد و به دربار خاقان شروان معرفي كرد.

شعر خاقاني در قصيده و قطعات و تركيب بندها بسيار پيچيده، مشكل ياب، از حيث دريافت معني بسيار سخت و گاه ناممكن است و اين ويژگي شامل اكثر قصايد وي مي شود. همين ويژگي در كنار ساير مختصات لغوي و بياني وي را در كنار ساير قصيده سرايان ماقبل و مابعد صاحب سبك ساخته است.

قصيده  1: در توحيد و موعظه و مدح حضرت خاتم الانبياء‌ صلوات الله عليه

1- جوشن صورت برون كن در صف مردان درآ

دل طلب كز دار ملك دل توان شد پادشا

جوشن: نوعي از لباس جنگ كه غير از زره است.  جوشن صورت، اضافه تشبيهي است به معني روپوش محكم و پولادين.//  مردان: كنايه از عارفان و اهل معني.// دل: مهبط اسرار الهي و نقطه عروج انساني.// دار: به عربي خانه و محله و سراي.//

معني بيت: شيفتگي به ظاهر را رها كن و در رده اهل معني درآي و براي رسيدن بدين منظور رجوع به دل كن، چون از اين طريق سلطنت مطلق قابل دريافت است.

2- تا تو خود را پاي بستي باد داري در دو دست

خاك بر خود پاش كز خود هيچ نگشايد ترا

باد در دست داشتن: كنايه از تهيدست و بي‌حاصل بودن.// خاك بر خود پاشيدن: كنايه از ترك منيّت است.// معني بيت: تا ظاهرپرستي، پاي خود را از حركت به سوي معني بسته‌اي و تهيدستي،‌ بنابراين ترك خودپرستي و منيّت كن زيرا از خود(منيّت) گشايشي بر تو حاصل نيست.

3- با تو قرب قاب قوسين آنگه افتد عشق را

كز صفات خود به بعدالمشرقين ماني جدا

قاب قوسين: فاصله مابين قبضه و گوشه كمان. مأخوذ از آيه فكان قاب قوسين او ادني (نجم،‌ 9).// صفات خود: كنايه از صفت نفساني است.// مشرقين: شرق و غرب، بعدالمشرقين يعني به فاصله مشرق و مغرب// معني بيت: زماني به عشق بسيار نزديك مي‌شوي كه از صفات نفساني خود به فاصله مشرق و مغرب كاملاً دور شده باشي.

4- آن خويشي،‌چندگويي كآن اويم آن اوي

باش تا او گويد از خود كان مايي آن ما

آن خويشي: وابسته و متعلق به صفات نفساني هستي.// معني: لاف زدن از اينكه وابسته به خدا هستم بي‌فايده است. بايد خود پرودگار ترا از خويشتن بداند. در اين بيت اشارتي به موضوع كوشش و كشش عرفاني نيز وجود دارد.

5- چيست عاشق را جز آن كاتش دهد پروانه‌وار

اولش قرب و ميانه سوختن و آخر فنا

قرب: در لغت نزديك بودن و نزد صوفيان نزديكي دل به خداوند است از راه صفاي آن و اختصاص يافتنش به محبّت حق، بعد عكس آن است كه انسان خود و بندگي خويش را در برابر حق،‌ نيست انگارد و تمايلات و تمنّيات خويش را به چيزي نشمارد و همه جهان و جهانيان را درقبال حق موجود نپندارد. معني: وظيفه عاشق چيزي نظير سرنوشت پروانه است. پروانه اوّل به آتش نزديك مي‌شود، سپس مي‌سوزد و در پايان فاني مي‌گردد.

6- لاف يكرنگي مزن تا از صفت چون آينه

از درون سو تيرگي داري و بيرون سو صفا

يك رنگي:‌ كنايه از:‌ اخلاص‌مندي، يك جهتي و دوستي كه در آن شائبه‌اي از نفاق و ساختگي و ريا نباشد. // معني: تا زماني كه همچون آينه از درون تيره و از بيرون درخشنده‌اي، داراي چنين صفتي هستي، از يكرنگي لاف نزن.

7- آتشين داري زبان زان دل سياهي چون چراغ

گرد خود گردي از آن تردامني چون آسيا

آتش زبان: كنايه از تند و تيز فصيح و بليغ. زبان آتشين داشتن در اين بيت به معني اهل قيل و قال و صرف سخنوري فاقد ايمان و معناست.// تردامني آسيا: مراد آسياهاي آبي است كه آب پيوسته در دامن آن مي گردد و ترش مي‌كند. اما در مورد انسان تردامني كنايه از گناهكار و فاسق بودن اوست.//

دل سياهي:‌ بدقلبي و بدانديشي . تشبيه فتيله سوزان چراغ  و روغندان آن به سخنوري ظاهري و بي‌ايماني و تاريكي درون جالب توجه است. گرد خود گشتن:‌ خود محور بودن.// معني: چون تنها اهل قيل و قالي بدان سبب علي‌رغم زبان فصيح‌ات، درونت چون درون چراغ تيره ‌و تار است، و چون مانند آسيا خودمحوري بدان جهت تردامني.

8- رخت از اين گنبد برون بر گر حياتي بايدت

زانكه تا در گنبدي با مردگاني هم وطا

گنبد: كنايه از جهان و دنيا (فرهنگ كنايات) در مصراع دوم اشاره ضمني به گور نيز هست.// رخت از جائي بيرون بردن يا كشيدن: كنايه از ترك آنجاست و قطع علاقه.// وطاء: به كسر واو، بستر و نهالين است. (غياث) هم وطا كنايه از همبستر و هم‌سفره.// معني: اگر به دنبال حيات واقعي هستي از اين دنيا دل بركن، زيرا تا وابسته بدين جهاني با مردگان هم بستري.

9- نفس عيسي جست خواهي راي كن سوي فلك

نقش عيسي در نگارستان راهب كن رها

نفس عيسي:‌ كنايه از نفس ناطقه و روح مجرد. مقصود از نفس ناطقه، نفسي كه ادراك معاني كند، در اصطلاح حكما روح و جان. (فرهنگنامه شعري)// نقش عيسي: كنايه از: صورت ظاهر انسان با صفات خاكي وي.// نگارستان راهب: كنايه از دير مسيحيان كه پراز نقش و نگار است و همچنين كنايه از اين دنياي پر از رنگ و نقش‌هاي گوناگون است.

تلميح به عروج عيسي (ع) به آسمان چهارم. آرايه تضاد ميان نفس و نقش.// معني: اگر به دنبال روح مجردي، همچون عيسي به افلاك عروج كن و صورت مادي آدمي را در مكان صورت‌پرستان رها ساز.

10- بر در فقرآي تا پيش آيدت سرهنگ عشق

گويد اي صاحب خراج هر دو گيتي مرحبا

فقر: در لغت به معني احتياج و تنگدستي است . در اصطلاح صوفيان: نيازمندي به خدا و بي‌نيازي از غيراوست.// سرهنگ عشق: اضافه تشبيهي عشق مانند فرمانده است.// معني:‌ به درگاه فقر محمدي روي آور تا فرمانده عشق به تو خوشآمد گويد، تويي كه مالك هر دو گيتي هستي.

11- شرب عزلت ساختي از سر ببر آب هوس

باغ وحدت يافتي از بُن بكن بيخ هوا

شرب عزلت: به ضم شين، اضافه تشبيهي.// از سر: از بيخ و بن.// باغ وحدت: اضافه تشبيهي كنايه از گلستان وحده لااله الاهو.// معني: وقتي آب گواراي گوشه‌نشيني را مهيا كردي، آب هوا و هوس را از بيخ قطع كن و زماني كه به وحدت رسيدي هواهاي نفساني را از ريشه قطع كن.

12- با قطار خوک در بیت المقدس پی منه

با سپاه پیل بر درگاه بیت الله میا

قطار خوک: قطار به کسر اول، شتران بر یک نسق رونده و چند اجسام كه پهلوی همدیگر باشند. قطار خوک، کنایه از هواهای نفس که به دنبال هم پیاپی می آیند.// بیت المقدس: شهر و مرکز حکومت قدیم فلسطین و پایتخت کنونی اسرائیل. اما اینجا مراد، مسجدی است که در ملک شام حضرت داود علیه السلام آن را بنا نهاده و حضرت سلیمان علیه السلام آن را به اتمام رسانیده

و قبله اکثر انبیاء همان بوده است. کنایه است از مقام وحدت و عزلت.// سپاه پیل اشاره است به حمله ابرهه با پیلان به مکه.// بیت الله: خانه خدا، کعبه. کل مصراع تمثیل است برای مصراع اول.// معنی با هواهای نفسانی پایدرمقام مقدس وحدت و عزلت مگذار، کما اینکه حمله با فیل به خانه مقدس کعبه درست نبود.

13- سربنه کاینجا سری را صد سرآید در عوض

بلکه بر سر هر سری را صد کلاه آید عطا

سربنه: سر را رها کن. سر نشانه ملیت است. در عین حال سرنهادن به معنی تسلیم و ترک خودی و فدا کردن آن نیز هست.// معنی: سر را در اینجا فدا کن که در مقابل یک سر، صدها سر پاداش آید، حتی برای هرکدام از این سرها صدها تاج سلطنت نیز عطا می شود.

14- هرچه جز نور السموات از خدای آن عزل کن

گر ترا مشکوه دل روش شد از مصباح لا

نورالسموات: اشاره دارد به آیه الله نورالسموات و الارض… (نور، 35).// مشکوه: چراغدان.// مصباح: چراغ.// لا: مقام نفی وترک، مستفاد از لااله الا الله. مصباح لا، اضافه تشبیهی لا چون چراغ روشنی بخش تاریکی شرک است.// معنی: اگر درون تو از نور لااله لاالله روشن شده است، از خداوند جز خداوندگاری همه چیز را دور کن.

15- چون رسیدی بر در لاصدر الا جوی از آنک

کعبه را هم دید باید چون رسیدی در منا

منا: (منی) به کسر میم، موضعی است در مکه معظمه که مقام بازار است و حاجیان در آنجا قربانی کنند. (غیاث) تشبیه مرحله لا به منا و الّا به مکه، همچنین انتهای زیارت از منا به مکه ختم و کامل می شود. پس از لا نیز به الّا بایست رسید: لا اله الا الله.// معنی: وقتی به دروازه لا رسیدی مقام اثبات خدای را از الّا بجوی، تا مفهوم لا اله الاالله کامل شود، چنانکه در زیارت کعبه نیز پس از قربانی کردن در منا نبایست متوقف شد بلکه کعبه را نیز باید دید. خلاصه آنکه پس از نفی نوبت به اثبات می رسد.

16- ور تو اعمی دیده ای بر دوش احمد دار دست

کاندرین ره قائد تو مصطفی به مصطفا

اعمی: نابینا.// احمد. یکی از نامهای پیامبر اکرم.// قائد: پیشوا.// به نکته ظریف در مصراع اول باید توجه داشت که اگر کسی کور باشد معمولاً دستش را بر دوش یا به دست کسی می گذارد تا او را هدایت کند. مقصود تبعیت محض از شریعت محمدی است.//معنی اگر تو از حیث معنی کور هستی خود را به دست شریعت محمدی بسپار، زیرا در این راه بهتر است پیشوای تو پیامبر اکرم باشد.

17- اوست مختار خدا و چرخ و ارواح و حواس

زان گرفتند از وجودش منت بی منتهی

مختار، برگزیده. بیت ناظر است بر حدیث معروف لولاک لما خلقت الافلاک// معنی: پیامبر برگزیده خدا و گردون و ارواح و حواس است، و تمام هستی وجود خویش را مدیون خلقت اوست.

18-هشت خلد از هفت چرخ و شش جهت از پنج حس

چار ارکان از سه ارواح و دوکون از یک خدا

هشت خل عبارتنداز: جنت، جنه المأوی، جنه النعیم، دارالسلام، دارالقرار، فردوس، عدن، علیین.// هفت فلک: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، زحل.// شش جهت عبارتنداز: بالا، پایین، راست و چپ، پس و پیش.// چارارکان، چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش.// سه ارواح یا موالید ثلاثه عبارتنداز: جماد و نبات و حیوان.// دو کون، این جهان و آن جهان.// معنی: همه پدیده ها از یک خدا در وجود آمده اند.

19- چون مرا در نعت چون اویی رود چندین سخن

از جهان بر چون منی تا کی رود چندین جفا

نعت: تعریف و وصف کردن. شاعر در این بیت پس از اظهار ناتوانی در نعت رسول الله گریز می زند و به وصف حال شخصی و شکایت از آن.// معنی: کسی مانند من، چگونه در نعت شخصیتی مانند او سخن بگوید؟منی که خود گرفتاری های فراوانی از جهان دارم.

مطلع دوم

20- کار من بالا نمی گیرد در این شیب بلا

در مضیق حادثاتم بستۀ بند عنا

شیب بلا: کنایه از دنیاست.// مضیق: جای تنگ(غیاث).// عنا: رنج.// معنی : در این دنیا کار من رونق نمی گیرد، در تنگنای اتفاقات و گرفتار بند رنج هستم.

21- میکنم جهدی کزین خضرای خذلان بگذرم

حبذا روزی که این توفیق یابم حبذا

خضرای خذلان: خضراء، سبزه و گیاه سبز باشد. (غیاث) خذلان به کسر اول و سکون دوم به معنی بی بهره گی و فروگذاشتن و بازماندن است. (غیاث) مقصود از سبزه بی بهره کنایه از دنیاست.// حبذا: کلمه مدح به معني خوبست و بهترست. (غیاث)// معنی: کوشش من بر این است که از سر این دنیای بی فایده بگذرم. چه خوبست اگر روزی توفیق این کوشش را داشته باشم.

22- صبح آخر دیده ای بختم چنان شد پرده در

صبح اول دیده ای روزم چنان شد کم بقا

صبح آخر: صبح دوم= صبح صادق.// صبح اول: صبح کاذب.// معنی: بخت و اقبالم نظیر صبح صادق پرده در شده است و عمرم مانند صبح کاذب گذراست و کم بقا.

23- با كه گیرم انس کز اهل وفا بی روزیم

روزی من نیست یا خود نیست در عالم وفا

معنی: با چه کسی مأنوس بشوم زیرا که از صاحبان وفا بی نصیب ام، آیا از این وفا من سهمی ندارم یا اساساً در جهان چیزی به نام وفا وجود ندارد؟

24- در همه شروان مرا حاصل نیامد نیم دوست

دوست خود ناممکن است ای کاش بودی آشنا

معنی: درتمامی شهر شروان نیم دوستی هم حاصلم نشد، دوست که ممکن نشد ای کاش آشنایی می داشتم.

25- من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من

روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا

معنی: من شده ام حسین (ع) زمان و نااهلان روزگار شده اند یزید و شمر در حق من، روزگارم تماماً شده است عین عاشورا و شهر شروان نظیر کربلا.

26- ای عراق الله جارک سخت مشعوفم به تو

وی خراسان عمرک الله سخت مشتاقم ترا

الله جارک: خدا نگهدارت.// مشعوف: خشنود و خوشحال.// عمرک الله: خداوند عمرت را طولانی کناد.// معنی: ای عراق که سخت دلخوش توأم، خداوند نگهدارت، و ای خراسان که سخت اشتیاق دیدارت را دارم خداوند عمرت طولانی دارد.

27-گرچه جان از روزن چشم شما بی روزیست

از دریچۀ گوش می بیند شعاعات شما

گرچه جان من از دیدار شما بی نصیب است؛ لیکن از راه گوش شعاع اخبار شما را دریافت می کند. روی سخن شاعر با عراق و خراسان است.

28- عذر من دانید کاخر پای بست مادرم

هدیۀ جانم روان دارید بر دست صبا

معنی: عذر مرا بخاطر مسافرت نکردن در جهت دیدار شما، در پای بندی به مادرم می دانید، پس برای جانم هدیه ای به دست باد صبا بفرستید.

29- تشنۀ دل تفته ام از دجله آریدم شراب

دردمند زارم از بغداد سازیدم دوا

تفته: سخت گرم شده. (غیاث) دل تفته: دلسوخته.// معنی: این بیت نشانگر اشتیاق شدید شاعر به مسافرت بغداد است. در این زمان بغداد مرکز علم و دانش دنیای اسلام است. دل سوخته ام تشنه است برای رفع این تشنگی از دجله برایم آب بیاورید، دردمند زاری هستم پس از بغداد دارو برایم بیاورید.

30- بوی راحت چون توان برد از مزاج این دیار

نوشدارو چون توان جست از دهان اژدها

بوی بردن: امید و توقع داشتن.// مزاج، آمیزش و به اصطلاح اطبا کیفیتی که از آمیختن چیزها به هم رسد.(غیاث)// نوشدارو: تریاق و شراب و پادزهر. نوشدارو معجونی است شیرین مزه، مفرح قلب و مقوی معده و دوایی است که دفع جمیع آلام وجراحتها کند. (غیاث)//

معنی: خاقانی پس از گلایه از زندگی پر زحمت خود، خویشتن را متوجه ماهیت پر رنج این جهان می کند که در مزاج آن اساساً راحتی نیست و نباید از آن متوقع آسایش بود. این خواسته شگفت انگیز را در مصراع دوم با تمثیلی کامل می کند بدین ترتیب که توقع راحتی از جهان نظیر درخواست نوشدارو    از دهان اژدهاست.

31- پیش ما بینی کریمانی که گاه مائده

ماکیان بر درکنند و گربه در زندان سرا

31.مائده: خوان پر از طعام و نعمت. (غیاث)// ماکیان لفظ مفرد است به معنی یک مرغ خانگی که ماده باشد و نر آن ار خروس گویند.(غیاث)// معنی: شاعر در انتقاد از اهل زمان گوید: در دوران ما کریمانی را می بینی که هنگام پهن کردن سفره مرغ را از در خانه دور و گربه را زندانی می کنند که مبادا از ته مانده سفره چیزی بخورند. یعنی کریم در عهد ما باقی نمانده است.

32- گر برای شوربایی بر در اینها روی

اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا

شوربا: آش ساده که با برنج و انواع سبزی پخته شود. (معین)// سکبا: نوعی از آش که از بلغور گندم، سرکه، نبات، گوشت و کشمش سازند. (غیاث) سکبا از چهره دادن، کنایه از تروشرویی است.// معنی: جماعت روزگار ما طوری هستند که اگر برای درخواستی سوی آنان روی نخست روی ترش می کنند، سپس درخواست ناچیزت را اجابت میکنند.

33- مردم ای خاقانی اهریمن شدند از خشم و ظلم

در عدم نه روی کانجا بینی انصاف و رضا

معنی: ای خاقانی، مردم به جهت خشم و ستم اهریمن شده اند، بنابراین انتظار انصاف و رضا (خشنودی) از آنان بی معنی است، اگر دنبال داد و خشنودی هستی به سوی عدم رو شاید آنجا به دست آوری .

قصیده 2 : ترسائیه

60,000 ریال – خرید

پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو

آخرین بروز رسانی