پاورپوینت کتاب منطق الطیر عطار

پرسشنامه ، پاورپوینت ، پیشینه تحقیق

پاورپوینت کتاب منطق الطیر عطار دارای 506 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل  شما ارسال می گردد.

همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.

بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را  به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل bankmaghalehir@gmail.com ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.

فهرست مطالب

فصل اول: آشنایی با زندگی عطار، كتاب منطق الطیر و تمثیل

فصل دوم: توحید و نعت

فصل سوم: عذر مرغان

فصل چهارم: حكایت شیخ صنعان

فصل پنجم: سؤالات و مشكلات مرغان

فصل ششم: هفت وادی – سؤال دیگر

فصل هفتم: به سوی سیمرغ

فصل هشتم: فی وصف حاله

آشنایی با زندگی عطار، كتاب منطق الطیر و تمثیل

عطّار نیشابوری حدود سال 540 ولادت یافت و در سال 618 در قتل عام مغولان در نیشابور كشته شد. آرامگاه او در نیشابور است. شغل او – كه از پدر به ارث برده بود – عطاری یعنی داروفروشی و طبابت بوده است. عطار با مجد الدین بغدادی صوفی معروف از شاگردان نجم الدین كبری رابطه داشت و به قولی مرید او بوده است.

««

آثار معروف عطار عبارتند از مثنوی های مصیبت نامه، الهی نامه، منطق الطیر، خسرو نامه، مختار نامه (مجموعۀ رباعی)، دیوان غزلیات و كتاب منثور تذكره الاولیا.

منطق الطیر: منطق الطیر را خود عطار مقامات طیور هم گفته است و بعید نیست كه نام كامل آن منطق الطیر و مقامات طیور باشد چنان كه عطار در اواخر منطق الطیر گفته است.

منطق الطیر در بحر رمل مسدس محذوف و در حدود 4600 بیت است.

پرندگان (ممثل اصناف بشری و مخصوصاً سالكان طریقت عرفان) می خواهند به هدایت هدهد (ممثل شیخ و رهبر) به حضور سیمرغ (ممثل ذات احدیت) راه یابند. برخی به سبب صعوبت راه و مشكلات دیگر عذرهائی می آورند و منصرف می شوند و سرانجام سی مرغ بال و پر سوخته پس از طی هفت وادی خطیر به درگاه می رسند و غرق در فنا می شوند و پس از گذشت قرن های بی زمان به بقا می رسند.

قبل از عطار كسانی چون ابوعلی سینا و امام محمد غزالی «رساله الطیر» نگاشته اند اما هیچكدام جذابیت و سادگی منطق الطیر عطار را ندارند.

تمثیل چیست؟

نوع ادبی كتاب منطق الطیر تمثیل است. تمثیل در ادبیات دو نوع بحث دارد یكی بحث بیانی یعنی تشبیه تمثیلی و استعارۀ تمثیلی و دوم تمثیل در داستان سرائی.

تشبیه تمثیل: تشبیه تمثیل تشبیهی است كه مشبّه به آن جنبۀ مثل یا حكایت داشته باشد. همواره مشبه امری معقول و مركب است كه برای توضیح و تبین آن مشبّهٌ بهی مركب و محسوس ذكر می كنند.

استعارۀ تمثیلی: اگر مشبه تشبیه تمثیل را ذكر نكنند یعنی فقط مشبّه به بیان شود استعارۀ تمثیلی است. ضرب المثل ها معمولاً استعارۀ تمثیلی هستند.

تمثیل داستانی: اگر مشبّهٌ به حكایت یا داستانی باشد به آن حكایت یا داستان تمثیل می گویند. بدین ترتیب تمثیل داستانی صورت گسترده و تفصیلی استعارۀ تمثیلی است چنان كه در برخی از كتب جدید بلاغی فرنگی هم تمثیل را Extended Metaphor یعنی استعارۀ گسترده معنی كرده اند.

فابل: اگر قهرمانان حكایت یا داستان تمثیلی جانوران باشند به آن فابل fable گفته می شود. مثل فابل های ازوپ یا كلیله و دمنه یا داستان مزرعۀ حیوانات از جورج اورول.

فرق تمثیل با سمبل: سمبل در مفردات و اجزاء است حال آن كه تمثیل ارتباط بین دو كلی (كلام) است. از این رو تمثیل گسترده تر از سمبل است. هر اثر تمثیلی تا حدودی سمبلیك هم هست. اما شباهت آن ها این است كه هم تمثیل و هم سمبل علاوه بر معنای ظاهری خود به معنای دیگری هم دلالت دارند. در هر دو مورد قرائن، معنوی و عقلی است.

فصل دوم : توحید و نعت

ب1- آفرین جان آفرین پاك را

آن كه جان بخشید و ایمان خاك را

آفرین: بین آفرین به معنی ستایش و احسنت و آفرین به معنی آفریننده جناس تام است.// خاك: به علاقۀ ماكان مجاز از انسان است.

ب2- كرد در شش روز هفت انجم پدید

وز دو حرف آورد نه طارم پدید

شش روز: تلمیح به آیۀ 9 از سورۀ هود (11): وَ هُوَ الًّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاْرَضَ فی سِتًّهِ اَیّامٍ // دو حرف: كنایه از «كُن» در آیه 82 از سورۀ یس (36) می فرماید: اِذا اَرادَ شیئاً اَنْ یَقولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ // نه طارم: كنایه از نه آسمان // در این بیت صنعت سیاقه الاعداد هست: شش، هفت، دو، نه.

ب3- كوه را هم تیغ داد و هم كمر

تا به سرهنگی او افراخت سر

تیغ: قلۀ كوه // كمر: كمر كش كوه // سرهنگی: پیشرو لشكر بودن، سربازی // بین تیغ به معنی شمشیر و كمر به معنی كمربند با سرهنگ ایهام تناسب است. هم چنین در بیت حسن تعلیل است: این كه كوه سرافراخته است به سبب سرهنگی خداوند است (و سرهنگی او به سبب تیغ و كمر است)

ب4- نیم پشّه بر سر دشمن گماشت

بر سر او چار صد سالش بداشت

تلمیح به داستان نمرود كه پشه یی وارد مغزش شد و چهل سال او را آزار داد تا مرد. چار صد سال مبالغه یی در چهل سال است.

ب5- عنكبوتی را به حكمت دام داد

صدر عالم را درو آرام داد

تلمیح به داستان مهاجرت پیغمبر از مكه به مدینه و پنهان شدن در غار ثور و تنیدن عنكبوتی بر در غار به نحوی كه تعقیب كنندگان احتمال پنهان شدن پیغمبر را در غار ندادند.

ب6 بست موری را كمر چون موی سر

كرد او را با سلیمان در كمر

بستن: شكل دادن // در كمر كردن: گلاویز كردن: تلمیح به مباحثۀ منذر یا عرجا پادشاه مورچگان با سلیمان

ب7- پیشوایانی كه ره بین آمدند

گاه و بیگاه از پی دین آمدند

ره بین: بیننده و شناسندۀ راه، آگاه و خبیر //

ب8- جان خود را عین حیرت یافتند

همره جان عجز و حسرت یافتند

از پیغمبر نقل شده ست كه فرمود ما عرفناك حق معرفتك (ترا چنان كه بايد نشناختيم) زِدْنی تَحَیُّراً فیك (حیرانی مرا از خود بیشتر كن)

ب9- درنگر اول كه با آدم چه كرد

عمرها بر وی در آن ماتم چه كرد

در نگریستن: تأمل و تعمق كردن // آدم: تلمیح به داستان هبوط آدم از بهشت به كوه سراندیب و گریه و زاری او تا آن كه توبه او پذیرفته شد. مراد از عمرها سالهای متمادی است.

ب10- باز بنگر نوح را غرقاب كار

تا چه برد از كافران سالی هزار

غرقاب كار: غرق در كار خود كه ارشاد مردم بود. // نوح هفتصد و پنجاه سال قوم خود را ارشاد كرد اما قوم نپذیرفتند.

ب11- باز بنگر كز سلیمان خدیو

ملك وی بر باد چون بگرفت دیو

خدیو: پادشاه // بر باد گرفتن: هیچ و پوچ كردن، فنا كردن،

بین باد و سلیمان ایهام تناسب است. // دیو: صخر جنی كه انگشتر سلیمان را ربوده بود.

ب13- گفته ای من با شماام روز و شب

یك نفس فارغ نباشید از طلب

تلمیح به آیاتی از قبیل نحن اقرب الیه من حبل الورید(سورۀ ق آیۀ 16) هو معكم اینما كنتم (سورۀ حدید آیۀ 40)

ب14- چون چنین با یكدیگر همسایه ایم

تو چو خورشیدی و ما هم سایه ایم

سایه: یكی از تشبیهات رایج عرفانی تشبیه خداوند به خورشید و موجودات به سایۀ اوست.

ب15- چه بْود ای معطی بی سرمایگان

گر نگه داری حق همسایگان

مُعطی: بخشنده

ب16- تیغ را از لاله خون آلود كرد

گلشن نیلوفری از دود كرد

تیغ: تیغ كوه و بین آن و خون ایهام تناسب است. // گلشن نیلوفری: كنایه از آسمان // دود: تلمیح به آیۀ 11 از سورۀ فصِّلت 41: ثُمَّ استوَی إلی السَماء وَ هی دُخانٌ (پس پرداخت به آسمان و آن بود دودی)

ب17- پاره پاره خاك را در خون گرفت

تا عقیق و لعل ازو بیرون گرفت

در خون گرفتن: خون آلود كردن، مجازاً سرخ كردن // عقیق و لعل: هر دو سرخ رنگ و استعاره از گل

ب18- گه سگی را ره دهد در پیشگاه

گه كند از گربه یی مكشوف راه

سگ: تلمیح به داستان قطمیر سگ اصحاب كهف // گربه: دقیانوس دعوی خدایی داشت روزی كه اصحاب كهف در نزد او بودند دو گربه در حال جنگ از بام فرو افتادند و دقیانوس از ترس بی هوش شد. اصحاب كهف به خود گفتند چگونه كسی كه از گربه می ترسد خداست.

19- از عصایی آورد ثعبان پدید

وز تنوری آورد طوفان پدید

از عصایی: تلمیح به داستان موسی كه عصای او تبدیل به اژدها می شد // تنوری: طوفان از تنور پیرزنی در مدینه آغاز شد

ب20- چون زمین بر پشت گاو استاد راست

گاو بر ماهی و ماهی در هواست

به اعتقاد قدما زمین بر شاخ گاو و گاو بر پشت ماهی در دریاست، اما این كه می گوید ماهی در هواست به ایهام حوت را كه دوازدهمین برج است در نظر دارد و در هوا بودن كنایه از نااستوار بودن و بی ثبات بودن است.

ب22- درنگر كین عالم و آن عالم اوست

نیست غیر او و گر هست آن هم اوست

درنگر: بفهم و تأمل كن

ب23- جمله یك ذات است اما متصف

جمله یك حرف است و عبارت مختلف

متّصف: صفت دار، ذات واحد الهی به اعتبار صفات متعدد به اشكال وجودی متعدد جلوه گر می شود. اسم و ذات و صفات خداوند هر سه یكی یعنی عین هم است.

ب25- ای ز پیدایی خود بس ناپدید

جملۀ عالم تو و كس ناپدید

این كه خداوند از فرط پیدایی ناپیدا می نماید از سخنان رایج صوفیه است:

در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو

عالم پر است از تو و خالی است جای تو (صائب)

و در ادعیه آمده است: مَن اختفی لِشدَّهِ نُورِهِِ

ب26- جان نهان در جسم و تو در جان نهان

ای نهان اندر نهان ای جان جان

در جهان نهان: تلمیح به آیۀ 30 از سورۀ الحجر 15 : فاذا سویته و نفخت فیه من روحی… پس چون راست كردم او را و دمیدم در او از روحم…

ب27- تونكردی هیچ گم چیزی مجوی

هر چه گویی، نیست آن، چیزی مگوی

خدا در توست، هر چه در مورد خدا بگوئی خدا آن نیست. این كه خدا گمشدۀ بشر نیست از بن مایه های معروف شعر صوفیه است:

ای قوم به حج رفته كجایید، كجایید؟

معشوق همین جاست بیائید، بیائید (مولوی)

ب28- تو بدو بشناس او را نه به خود

راه ازو خیزد بدو نه از خرد

از قول حضرت علی (ع) روایت شده است كه: اعْرِفوا اللهَ بالله (خدا را به خدا بشناسید)

ب29- قسم خلق از وی خیالی بیش نیست

زو خبر دادن محالی بیش نیست

از قول امام محمد باقر (ع) روایت شده است كه: كُلُّ ما مَیّزتُموُه بأوهامكُم فی أدقِّ مَعانِیه مَخلوقٌ مَصنوعٌ مِثلكُم مَردودٌ اِلیكم ( آن چه با اوهام خود به دقیق ترین وجهی خدا را تمیز دادید مثل خود شما ساخته و جعلی است و به خود شما بازمی گردد )

ب30- ای خلیفه زادۀ بی معرفت

با پدر در معرفت شو هم صفت

خلیفه زاده: كنایه از آدمی، در آیۀ 29 از سورۀ بقره می فرماید: وَ اِذْ قالَ رَبُّكَ للملائكهِ إنّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفهً… وهنگامی كه گفت پروردگار تو فرشتگان را همانا من قرار دهنده ام در زمین خلیفه یی

//  در معرفت شو هم صفت: یكی از اسماء الله علیم است.

ب31- چون بلند و پست با هم یار شد

آدمی اعجوبۀ اسرار شد

بلند و پست: كانیه از جان و تن كه یكی علوی و دیگری سفلی است // اُعجوبه: فرد شگفت انگیز، مجازاً نابغه و دانا

ب32- لیك كس واقف نشد ز اسرار او

نیست كار هر گدائی كار او

كار او: شناخت او

فصل سوم : عذر مرغان

60,000 ریال – خرید

پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو

آخرین بروز رسانی