پاورپوینت كلیله و دمنه

پرسشنامه ، پاورپوینت ، پیشینه تحقیق

پاورپوینت كلیله و دمنه دارای 165 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل  شما ارسال می گردد.

همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.

بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را  به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل bankmaghalehir@gmail.com ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.

فهرست مطالب

بخش اول: باب بُرْزُویَهَ الطَّبیب

بخش دوم: باب الأسد و الثّور

بخش سوم: باب الأسد و الثّور(2)

بخش چهارم: باب الأسد و الثّور(3)

بخش پنجم: باب الأسد و الثّور(4)

بخش ششم: باب الأسد و الثّور(5)

بخش هفتم: باب الأسد و الثّور(6)

بخش اول: باب بُرْزُویَهَ الطَّبیب

سطر 1: چنین گوید برزویه، مقدّمِ اطبّای پارس

مقدّم: رئیس، پیشرو، پیشوا // پارس: نام قومی از اقوام ایرانی آریایی كه در قسمت جنوب ایران ساكن بودند؛ بعدها تمام كشور ایران پارس نامیده شد

سطر 1و2: و مادر من از خانۀ علمای دین زردشت بود

خانه: در مفهوم «بیت» عربی = خانواده، خاندان

سطر 3: و اول نعمتی كه ایزد، تعالی و تقدّس، بر من تازه گردانید

تازه گردانید: ارزانی داشت، بخشید

سطر 4: و به مزید تربیت و ترشُّح مخصوص گشت

مزید: افزونی// ترشح: پرورده شدن // گشت: گشتم (عطف فعل سوم شخص به اول شخص)

سطر 7: و در معرض معالجت بیماران آمدم

مَعْرِض: محل عرضه، محل نمایش // معنی: به درمان بیماران پرداختم

سطر 8: میان چهار كار كه تگاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت

تگاپو (تكاپو): جستجوی بسیار، كوشش // نتواند گذشت: تجاوز نمی كند

سطر 9: ذكر سایر و ثواب باقی

ذكر سایر: نام و آوازه ای كه به همه جا برسد

سطر12: از جهت ذخیرت آخرت مواظبت نماید

مواظبت: در اینجا مداومت // كه: حرف ربط تعلیلی = برای آنكه

سطر13: و رستگاری عقبی مدَّخر گردد

مدخر: ذخیره شده

سطر16: معالجت او بر وجه حِسْبَت بر دست گرفتم

حسبت: ثواب، اجری كه خدا دهد // بر دست گرفتم: شروع كردم

س18- و تمنی مراتب این جهانی بر خاطر گذشتن گرفت و نزدیك آمد كه پای از جای بشود

گرفتن: پس از مصدر، در معنی شروع كردن به كار می رود // پای از جای بشود: بلغزم

س19- میان منافع و مضار خویش فرق نمی كنی

مضارّ: ج. مضرّت، زیانها

س20- رنج و تبعت آن بسیار باشد و انتفاع و استمتاع اندك

تبعت: نتیجه و عاقبت، جزای گناهان // استمتاع: تمتع بردن، برخوردار شدن

س21- فكرت شافی واجب داری حرص و شره این عالم فانی به سر آید.

شافی: راست، درست // واجب داری: واجب شمری // شره: طمع، آز

س24- همت بر اكتساب ثواب مقصور گردان

مقصور: كوتاه، منحصر

س26- كه بِنْیَتِ آدمی آوندی ضعیف است

بنیت: نهاد، آفرینش، بنا  // آوند: ظرف

س31- با این همه درد فراق براثر

براثر: به دنبال

س34- فواید نسیم آن به دیگران رسد و جِرم او سوخته شود.

جرم: جسم

س37- شخص را از چنگال مشقت خلاص طلبیده آید آمرزش بر اطلاق مستحكم شود

چنگال مشقت: اضافۀ استعاری // براطلاق: مطلقاً، بدون شرط

س40- و صحت و خفت ایشان تحرّی افتد، اندازۀ خیرات و مثوبات آن كی توان شناخت

خفت: سبك شدن، سبكی، در اینجا سبك شدن بیماری مراد است // تحری:جستن: طلب كردن // مثوبات: ج مثوبه، پاداش نیك.

س41- به سبب حُطام دنیا باطل گرداند

حطام: ریزۀ گیاه خشك، كنایه از مال دنیا

س42- اندیشید كه اگر بركشیده فروشم

بركشیده فروشم: وزن كرده  بفروشم

س43- بر وجه گزاف به نیم بها بفروخت.

گزاف: تخمین، بهایی كه به گمان گویند و وزن نكنند

س46- تا به میامن آن درهای روزی بر من گشاده گشت و صلات و مواهب پادشاهان به من متواتر شد.

میامن: ج میمنت، مباركیها، بركتها // صلات: ج صله، عطایا، جوایز // مواهب: ج موهبت، بخششها

س48- به جاه و مال از اقران بگذشتم

اقران: ج قرن، همانندان، همالان

س51- چنانكه طریق مراجعت آن مُنسَدّ مانَد

منسد: بسته، گشوده ناشدنی

س55- از علم طب تبرّمی نمودم وهمت و نهمت به طلب دین مصروف گردانید

تبرم: دلسردی، ملول شدن // نهمت: منتهای كوشش، اهتمام // مصروف گردانید: صرف كردم، «م» از مصروف گردانید به قرینۀ لفظی حذف شده است

س58- كه بدان استدلالی دست دادی

دست دادی: دست بدهد، ممكن شود

س61- دل در پشتیوان پوده بسته

پشتیوان: پشتیبان، تكیه گاه // پوده: پوچ، پوسیده

س63- كه من مصیبم و خصمْ مخطی

مصیب: اصابت كننده، راست، درست // مخطی: خطا كار

س66- البته سوی مقصد پی بیرون نتوانستم برد

پی بیرون نتوانستم برد: نتوانستم راهی بیابم

س69- تا به یقین صادق پایْ جای دلپذیر به دست آرم

پای جای:(اضافۀ مقلوب) جای پا

س70- و شرایط بحث اندر آن تقدیم نمود

تقدیم نمود: تقدیم نمودم = به جای آوردم

س71- و گرد تقبیح ملّتِ خصم و نفی مخالفان می گشتند

ملت: دین، آیین // گرد چیزی گشتن: به دنبال چیزی رفتن

س73- و هیچ چیز نگشاد كه ضمیر اهل خرد آن را قبول كردی

نگشاد: حاصل نشد، به دست نیامد // قبول كردی: بپذیرد

س74- رأی بر متابعتِ این طایفه قرار دهم

معنی: از این طایفه پیروی كنم

س84- افسونی دانستم كه شبهای مُقْمِر

افسون: جادو، مكر // مقمر: ماهتابی

س87- و از مهتاب به خانه درشدمی

در شدمی: داخل می شدم

س90- نه در من بدگمانی صورت بستی

معنی: نه در حق من سؤ ظنی برده می شد

س95- همه عمر بر و بازو زدم… تا تو كافر دل پشتواره بندی و ببری؟

بر و بازو زدم: رنج و زحمت كشیدم // پشتواره: آن مقدار بار كه بر پشت حمل توان كرد

س96- دم گرم تو مرا بر باد نشاند

دم گرم: نفس گیرا // بر باد نشاند: فریب داد، گمراه كرد

س97- هوس سجاده بر روی آب افكندن پیش خاطر آوردم و چون سوختۀ نم داشت آتش در من افتاد

سجاده بر روی آب افكندن: كنایه از كاری خارق العاده انجام دادن // سوختۀ نم داشت:

آن پنبه یا پارچه ای از قماش كهنه باشد كه نیم سوخته و زغال شده باشد و در برابر آتش زنه گیرند تا جرقه از سنگ بجهد و در آن گیرد و آتش زند

س98- اكنون مشتی خاك پس من انداز تا گرانی ببرم

خاك پس من انداز: چنین برمی آید كه هر گاه بازگشت رونده ای را نمی خواسته اند از پس او خاك می افكنده اند

س100- اگر بر دین اسلاف ، بی ایقان و تیقن، ثبات كنم همچون آن جادو باشم

اسلاف: ج سلف، پیشینیان // ایقان: یقین داشتن، بی گمانی // تیقّن: یقین كردن، بی گمان شدن // ثبات كنم: پایداری كنم // جادو: جادوگر

س103- فرصت فایت گردد و ناساخته رحلت باید كرد.

فایت گردد: از دست برود // ناساخته:  آماده نشده

س110- در معنی بعث و قیامت و ثواب و عِقاب بر سبیل افترا چیزی نگفتم

بعث: رستاخیز // عِقاب: كیفر // بر سبیل: از راهِ // افترا: تهمت زدن

س115- و از پادشاهان در استدن آن بیمی صورت نبندد

استدن: گرفتن چیزی، ستاندن

س117- او را از كسب خیرات و ادّخار حسنات بازدارد

ادّخار: ذخیره كردن، اندوختن

س 119- مزدور گرفت برای سفته كردن آن

سُفته كردن: سوراخ كردن

س123- و سفط جواهر گشاده بگذاشت

سفط: سبد، زنبیل // معنی: جواهرات سوراخ نشده در سبد باقی ماند

س124- جواهر برقرار است

برقرار: در اینجا سوراخ نشده

س126- و جواهر پریشان و مؤونت باقی

پریشان: در اینجا سوراخ نشده // مؤونت:هزینه، رنج، محنت

س129- تا شعار و دثار من متناسب باشد

شعار: لباس زیرین، زیرپوش // دثار: لباس روین، روپوش

س130- و چون تعبّد و تعفّف در دفع شر جوشن حصین است

تعبد: بندگی، پرستش كردن // تعفف: پاكدامنی // حصین: محكم، استوار

س131- و اگر حَسَكی در راه افتد

حسك: خارهای آهنی سه گوشه

س138- تا از حسرت مفارقت متاع غرور مسلم باشد

مسلم: به سلامت داشته، محفوظ

س139- تا پای در سنگ نیاید

معنی: مخاطره ای پیش نیاید، به مشكلی برنخورد

س143- و شرع كردن در آن خطر بزرگ

شرع كردن: شروع كردن

س146- آنچه در دهان بود بادداد

باد داد: از دست داد

س147- ضجرت بر من مستولی گرداند

ضجرت: تنگیدلی، ملال // مستولی: چیره

بخش دوم: باب الأسد و الثّور

60,000 ریال – خرید

پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو

آخرین بروز رسانی