پاورپوینت سینمای غرب و هالیوود دارای 34 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل شما ارسال می گردد.
همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.
بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل bankmaghalehir@gmail.com ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.
چگونه صهیونیست های یهودی بر فیلم و تلویزیون آمریکا مسلّط شده اند و گرایش های منفی علیه اعراب و مسلمان ها را برمی انگیزند؟
معصومیت مسلمانان
برخی فيلمهاي توهين آميز نسبت به پيامبران الهی
فیلم ده فرمان
فیلم کتاب آفرینش
فیلم ارمیای نبی
فیلم آخرین وسوسه مسیح
فیلم کد داوینچی
مروری بر فیلم های ضدایرانی هالیوود در سالهای اخیر
بدون دخترم هرگز
پرسپولیس
خانهای از شن و مه
کشتی گیر
شرایط
فیلم 300
سنگسار ثریا
مستند ترس مقدس
«سيريانا»
آرگو
چگونه صهیونیست های یهودی بر فیلم و تلویزیون آمریکا مسلّط شده اند و گرایش های منفی علیه اعراب و مسلمان ها را برمی انگیزند؟
بی تردید یکی از قدرتمندترین ابزارهای شکل دهنده افکار در جهان امروز، رسانه های آمریکا و به ویژه، صنعت فیلم سازی هالیوود است. سینما و تلویزیون آمریکا که تصویر منفی ای را از غیرسفیدپوست ها – بومیان آمریکا، آمریکایی های آفریقایی تبار و آمریکایی های اسپانیایی تبار – به نمایش گذاشته اند، از دهه 1950م. اعراب و مسلمانان را بیش از هر گروه قومی- مذهبی، به عنوان مایه نفرت، بیزاری و تمسخر، دستاویز قرار داده اند؛ زیرا اعراب، پرجمعیت ترین گروه سامی هستند و این خصومت علیه آنها، به معنی ضد سامی بودن آنهاست.
مبارزه رسانه ای، تصورهای نادرست متعددی را درباره اعراب و دین غالب آنها (اسلام) ایجاد می کند. اگرچه اعراب برای قرن ها در شهرهای بزرگی چون ربات، الجزیره، اسکندریه، دمشق، بیت المقدس، بیروت، مکه و بغداد زندگی کرده اند، اما غربی ها متقاعد شده اند که اعراب، اغلب چادرنشین های بی فرهنگی هستند که در خیمه های بیابانی زندگی می کنند.
اغلب شبکه های تلویزیونی و صنعت فیلم آمریکا، اعراب و مسلمانان را افراد متعصبی نشان می دهند که تعادل ندارند و احساسات مذهبی دیگران را تحمل نمی کنند؛ اما در حقیقت، عکس این قضیه صادق است.
در بسیاری از حوادث تاریخی، اسلام از مسیحیت و یهودیت، تساهل و تسامح بیشتری نشان داده است. علاوه بر این، صهیونیست ها یهودی هایی بودند که اسراییل را در «سرزمین موعود» فلسطین، به عنوان دولتی که در انحصار «مردم منتخب» است، بنیان گذاشتند.
این فیلم دوساعته، شخصیت ارزشمند پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده و این چهره پاک، فردی ترسیم شده است که گناهان بسیاری مرتکب میشود.
«سَم باسیل»، نویسنده و کارگردان این فیلم، که «معصومیت مسلمانان » نام دارد یک یهودی آمریکایی اهل کالیفرنیا و شاغل در بخش مستغلات(خرید وفروش املاک) است، اما پخش و توزیع فیلم را تری جونز برعهده دارد.
سم باسیل که هماینک در مخفیگاه به سر میبرد به «وال استریت جورنال» گفته است که «بیش از ۱۰۰ یهودی با اعطای ۵ میلیون دلار» در تأمین مالی این فیلم کمک کردهاند و این فیلم با شرکت ۶۰ هنرپیشه و ۴۵ نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است.
به گفته «سم باسیل»، این فیلم تاکنون تنها یک بار اکران شده که اوایل سال جاری در سالنی تقریباً خالی در هالیوود بوده است.
داستان فیلم
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان “سرطان” و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.
گذشته از صحنه های سخیفی که ارزش بیان ندارد، یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه گر معرفی کرده است و در صحنه ای از فیلم یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه می شود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی شود. در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایتهایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سالهای اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در “گوانتانامو” و “ابوغریب” مرتکب شده اند را بیشرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت میدهد.
در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند.
روزنامه وال استریت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: فیلم “برائت از مسلمانان” یک فیلم سیاسی و نه مذهبی است و در آن از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است.
در فیلمهای ساخت آمریکا، ایتالیا و آلمان، زندگی و تاریخ پیامبران بیشتر از آنکه جنبهای واقعی داشته باشند بر محور تحریفات انجیل و یا تحریفات آگاهانه جهان سیاست ساخته شده و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی پیامبران به وضوح دگرگون میگردند.
این فیلمها معمولاً دچار تحریفات و ویژگیهایی چون عدم برنامه تبلیغی پیامبران، سادهلوحی و عرفی بودن آنان و شبهه افکنی در نظام دینی آنان است. شخصیت پیامبرانی چون حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت ارمیای نبی و حضرت نوح دچار نوعی شکاکیت دکارتی و تردید دینی است. اگرچه مسأله زنان و ماجرای عشقهای زمینی نیز در این آثار خود بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد؛ لکن آنچه در این فیلم ها به نظر مهم و انحرافی جلوه می کند، وجود نگاه تقدس زدا، شریعت زدا و غیرالهی معرفی کردن رسولان الهی است.
شخصیت پیامبران الهی در فیلمهای ساخت هالیوود و دنیای غرب کاملاً منطبق با دیدگاه اومانیستی امروز است و در آثار آمریکائی از حدّ و اندازه یک انسان معمولی فراتر نمیرود.
فیلم ده فرمان با دو نسخه متفاوت ساخته شده است اما هردو اثر با کارگردانی مشترک یک فیلمساز و هدفی مشخص تولید شده است،
در فیلم ده فرمان ساخته “سیسیل بی دمیل” موسی يك انسان است پس بايد تمام آرزوها و كنشهاي فردي يك انسان آن هم از نوع غربي را دارا باشد؛ موسای هاليوود در برابر فرعون تعظيم ميكند و بر دست او بوسه ميزند، او گرفتار عشق خواهرزاده فرعون شده، همچون ديگر انسانها مجذوب زيبايي او ميگردد و بعدها دلباختة دختر بزرگ حضرت شعيب ميشود؛ او از دختران شعيب روي نميگرداند و حياي ديني ندارد چون يك انسان است و در حوزه مدركات، احساسات، جوشش عشق و تمنيات با ديگران تفاوتي ندارد، در واقع چرا خوشگذراني نكند در حالي كه قلب و جسمش به اين كار رضايت ميدهند و مسلّماً بر طبق تفكر غربي حيا و ايمان مفاهيمي انتزاعياند و موسي هم هنوز گرفتار شكاكيت خويش است.
پس هنوز معنويت و ايمان الهي بر او سايهگستر نگشته است. آنچه دنياي غرب به ويژه هاليوود، آشکارا از آن روي ميگرداند وجود نيروي وحي و خواست الهي در پرورش يك انسان خارق العاده است كه عصمت و طهارت او موجب تعالياش ميگردد.
فيلم كتاب آفرينش نيز اثري مطرح ساخته “جان هيوستون” درباره پيامبران است كه زندگي حضرت آدم، حضرت حوا، حضرت نوح، حضرت لوط، حضرت ابراهيم، حضرت اسماعيل و حضرت اسحاق (عليهم السلام) را با قرائت”هاليوودي توراتي”نشان مي دهد.
حضرت آدم در كتاب آفرينش تنها اين ويژگي را دارد كه اولين انسان است، اما در اينكه او پيامبر نيز هست كاملاً ترديد است. او مردي ساده و منفعل است كه با اولين وسوسه شيطان، سيب را از دست حوّا گرفته و ميخورد و پس از تنزّل به سطح زمين، كشاورزي ساده ميگردد. آدم با ديدن كشته شدن قابيل حتي واكنش احساسي يك انسان را نيز از خود بروز نميدهد. آدم در اين فيلم مظهر علم ربوبي نيست و چيزي بر تر از فرشتگان ندارد. او چهره كشاورزي ساده و بيسواد را دارد كه در جهل و بيخبري به سر برده و تا حدي همچون اقوام اوليه «بربر» است. فيلمساز با اين چهره پردازي و پرداخت شخصيتي غلط براي آدم با همان پيش فرضهاي قبلي شخصيت حضرت نوح را نيز ميكاود.
در واقع به عقيده فيلمساز ميان حضرت نوح و يك پير مرد كشتيساز فرقي نيست و چيزي فراتر در شخصيت او يافت نميشود، نوح يك پيامبر است، اما سؤال اينجاست كه او چگونه پيامبري است كه هيچگونه مؤمني به دين خويش ندارد و حتي همسر و فرزندانش نيز با ديده ترديد به او مينگرند و گاه اعمال او را انكار ميكنند؛ در این فیلم حضرت نوح، روزي از خانه بيرون ميآيد و صدايي ميشنود كه براي خودت و حيوانات يك كشتي نجات بساز اما از كجا معلوم كه شنيدن اين نوا نوعي توهّم نبوده است؛ در فیلم کتاب آفرینش، نوح در برابر قوم خود هيچگونه نقش و تبشير يا انذاري برعهده ندارد.
در این فيلم همچنین تحقير عمدي حضرت اسماعيل جد بزرگ پيامبر اکرم (ص) پيداست، پس از تولد حضرت اسحاق که جد بنی اسرائیل محسوب می شود، جشن هاي مفصلي كه نوع به تصوير كشيدن آن متناسب با شان حضرت ابراهيم نیست برگزار مي شود و در مقابل حضرت هاجر و حضرت اسماعيل علیهم السلام تبعيد شدگاني نمايش داده مي شوند كه به دليل اختلاف افكني به صحراي حجاز تبعيد شده اند.
ارمياي نبي ساخته “هري وينو” نيز با همين ديدگاه ساخته ميشود، فيلم با اين سؤال تقديري آغاز ميشود كه آيا ارميا، انساني برتر است؟ در واقع اين فيلم به نحوي نمايان در تضاد با تمام مفاهيمي است كه در اديان بزرگ الهي راجع به پيامبران آمده است؛ارميا انساني ساده و معمولي است كه در بيابان سحر و جادو ميكند و حرفهايي غير عادي ميزند. در واقع فيلم ميخواهد بگويد او در سن پيامبري است و در حال پذيرش و القاي وحي است اما پس از كاشت اين اطلاعات، فيلمساز روي شخصيت ارميا متمرکز می شود و مخاطب درمييابد كه او مردي ساده و شیفته پیامبری است نه پیامبر!!!
در ادامه درمی یابیم که ارميا نه تنها يك الگو و قهرمان توحيدی نيست، بلكه بشري است ترسو، فقير و ساده تر از حدّ معمول كه وحي بر او نازل مي شود، ولي او با شنيدن نواي الهي پا به فرار مي گذارد و از پذيرش كلام وحياني سر باز مي زند…!
این فیلم که به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی” ساخته شده است، شخصیت مسیح را به صورت شخصیتی دوگانه و معلق میان دنیا و آخرت به تصویر می کشد و ابعاد زمینی بودن و هوس ران بودن مسیح را بیش از بعد معنوی او نشان می دهد. نام فیلم از آنجا اقتباس شده است مسیح فریب شیطان را می خورد و با زن بدکاره ای رابطه داشته باشد. مسیح اسکورسیزی دارای دوگانگی خاصی است و این دوگانگی هم در محتوا و هم در فرم فیلم نمایش داده میشود. در این فیلم شاهد فردی هستیم که در عین دلبستن به خشونت یا رابطه غیر اخلاقی با یک زن، تلاش میکند برای ایجاد عدالت یا رستگاری زندگی کند و فدا شود. این فیلم حس دوگانهای در بیننده میآفرینند.
مسیح در آخرین وسوسه مسیح بین انسان و یا خدا بودن خود متلاطم است و از طرفی مکاشفات رحمانی او را به سوی فداء و تصلیب میکشاند و از طرفی وسوسههای شیطانی و زمینی او را به سوی قدرت و زن و دنیا میکشاند.
شخصیت مسیح در این فیلم کاملاً زمینی شده و بدون تقدس به نمایش درآمده است. انگار تقدسزدایی خود به یک بت جدید در هالیوود بدل گشته که حتی به مسیح هم رحم نمیشود؛ عیسای مجعول اسکورسیزی تمام تلاش خود را میکند تا خدا، مسئولیت پیامبری و فدا شدن را از دوشش بردارد و او راحت شود و به صلیب کشیده نشود ولی بالاخره میپذیرد و به تبشیر میپردازد ولی دینی صرفاً عشقی را تبلیغ میکند و نه دینی به همراه مبارزهای علیه ظلم و ستم رومیان و یهودیان؛ امّا شیطان حتی بر روی صلیب هم مسیح را رها نمیکند و به شکل فرشته نجات او ظاهر میشود و وی را از صلیب پایین آورده و با فریب میگوید: تو در امتحانت پیروز شدی و اکنون میتوانی با زن مورد علاقهات مریم مجدلیه (فاحشه توبه کرده) ازدواج کنی، مسیح نیز اسیر حیله ابلیس شده، و با معشوقهاش ازدواج میکند و بچهدار میشود.
بعد از پیر شدن در هنگام مرگ، یهودا بر بالینش حاضر شده و به او گلایه میکند که: من به خود قبولاندم که تو را لو دهم تا تو به صلیب کشیده شوی (و مسیحیان به رستگاری برسند)، ولی تو اسیر شیطان شدی و زندگی معمولی و ازدواج را برگزیدی. در اینجا مسیح متوجه فریب شیطان شده و از خدا میخواهد که او را بر روی صلیب برگرداند تا فدای گناهان بشر شود و چنین میشود و مسیح بر روی صلیب فریاد میزند: “مأموریت من انجام شد“
این فیلم به کارگردانی”ران هاوارد” است. بنابر داستان پرفسور لانگدون متخصص نمادشناسی متهم پرونده قتل رئیس موزهی لوور میشود که به درخواست نوهی مقتول به دنبال کشف قاتل و رمزی که برای آنها گذاشته میشوند.
در این میان گروهی از تندروهای مسیحی قصد از بین بردن افراد دیر صهیون و نابودی رازی هستند که پایهی کلیسا را متزلزل میکند که موفق نمیشوند و این راز (همسر و فرزند داشتن حضرت مسیح علیهالسلام) که در آخر فیلم توسط پرفسور کشف میشود، همچنان باقی میماند و وفادارن آن همچنان این راز را حفظ میکنند.
در جهان امروز عرصه رسانه و سياست پيوندي ناگسستني و غير قابل انكار با هم دارند. اين پيوند تنها درنقش ابزاري رسانه براي اهداف و مقاصد سياسي خلاصه نمي شود، بلكه درسطحي بالاتر، رسانه جزو لاينفك امور و رفتارهاي سياسي شده و از کارکرد انسانی و بیطرفانه خود دور شده است. ذهن هر فرد، رفتار او را تنظيم مي كند. با توجه به اين كه ذهن اكثر مردم دنيا توسط پيام هاي مختلف تصويري و نوشتاري رسانه ها تسخير شده است، رفتار افراد نيز مطابق رسانه ها شكل مي گيرد. اين موضوع باعث شده است كه رسانه ها چنان مورد توجه سياستمداران قرار گيرند كه هزينه هاي كلاني براي آنها درنظر گرفته مي شود.
به واقع مي توان گفت كه رسانه ها دردنياي امروز نشان دهنده اهداف و رفتار و مقاصد سياسي هر كشور وسياستمداران آن است. البته اين نكته قابل ذكر است كه تشخيص اين موضوع نيازمند بينشي عميق است. چرا كه دردنياي امروز به كار بردن تزوير، نمايش دروغ و به كار بردن روش هايي حيله گرانه از رفتارهاي دائمي اكثر رسانه ها، به خصوص رسانه هاي تصويري، شده است.
دراين بين مي توان به رسانه هاي كشورهاي غربي و در راس آنها آمريكا اشاره كرد كه بيش از سايرين از روش هاي رياكارانه استفاده مي كنند.
این فیلم روایتی کاملاً دروغین از زندگی یک زوج ایرانی و آمریکایی است، «بدون دخترم هرگز»، محصول سال ۱۹۹۱داستان زنی آمریکایی به نام بتی است که به همراه دخترش و شوهرش دکتر محمودی به ایران سفر میکند ولی با کشوری مثلاً پر از وحشت و دلهره روبهرو میشود. «برایان دیلبرت»، کارگردان آمریکایی سعی کرده تا در این فیلم که به روایت شخص «بتی محمودی» ساخته شده به مخاطب اینگونه القا کند که پس از وقوع انقلاب اسلامی، زنان در جامعه ایران از هیچ گونه حق و حقوقی برخوردار نیستند و مردان با آنها همچون بردگان خود رفتار میکنند و آنها نیز حق هیچگونه اعتراضی ندارند.
موضوع وتخريب ايران وايراني از سالها پيش در هاليوود آغاز شده بود كه از ابتدايي ترين آنها كه بسيار بي شرمانه به ملت ايران توهين كرد، فيلم «بدون دخترم هرگز» است كه مستقيما فرهنگ اصيل ايراني را هدف گرفته و آن را خشن نشان مي دهد؛ دراين فيلم يك مرد ايراني نماد اين خشونت است كه آن را عليه يك زن آمريكايي به كار مي برد وجالب اينجا است كه اين زن آمريكايي اسوه مهر مادري است كه بدون دخترش هرگز نمي تواند زندگي كند. صحنه هاي درگيري واعمال خشونت دراين فيلم آن قدر زياد است كه هر بيننده اي با كمي نگاه تحليلگرانه مي تواند دروغ گويي هاي مضحك آن را دريابد. گرچه سازندگان «بدون دخترم هرگز» مدعي شدند فيلم را بر اساس داستاني واقعي به قلم بتي محمودي و ويليام هافر ساخته اند، اما ساختار تبليغاتي و سياسي آن به قدري تصنعي و فاقد استدلال است كه جاي هيچ بحثي را باقي نگذاشته است. البته بدون دخترم هرگز قبل از 300 بود كه وقيحانه تمام مرزها وحريم هاي رسانه اي را زير پا گذاشت.
فيلم خانهاي از شن و مه محصول سال 2003 ميلادي، كه از روي كتاب «آندره دوباس» با همين عنوان ساخته شده است زندگي خانواده يك ژانرال ارتش طاغوت را به تصوير ميكشد كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در پي مصادره اموالشان، از ترس جانشان به آمريكا مهاجرت ميكنند. كلنل بحراني كه اكنون براي تامين معاش زندگي خانواده اش در چند شيفت و محل مختلف (حتي كارگري) كار ميكند، مجبور ميشود كه خانه نسبتاً مجلل خود را بفروشد و خانه دختري افسرده كه به دليل عدم پرداخت ماليات به مناقصه گذاشته شده است را با وجود نارضايتي او بخرد. در فيلم «خانهاي از شن و مه»، «شهره آغداشلو» بازي ميكند كه از زمانيكه به آمريكا مهاجرت كرده عليرغم مليت ايرانياش، نام تعدادي فيلم ضد ايراني را در كارنامه كاري خود به ثبت رسانده است . اما حملات يازده سپتامبر و توجه فزاينده به كشورهاي مسلمان خاورميانه، ايران را هم در كنار عراق و افغانستان در كانون توجه قرار داد تا جايي كه در فاصله سال 2001 تا 2008 قريب به 10 فيلم سينمايي با اشاره به ايران يا محوريت ايران توليد و اكران شد. «خانه اي از شن و مه / 2003» به كارگرداني وديم پرلمن يكي از اين فيلم ها است كه مانند «آمريكاي خيلي زيبا» مسئله مهاجران ايراني را دستمايه خود قرار داد، اما دراين فيلم نشان داده شده كه يك خانواده ايراني خانه يك آمريكايي را تصرف مي كنند ودرواقع سعي داشت ايرانيان را علاوه بر خشن بودن، متجاوز به حقوق ديگران نيز نشان دهد. اين فيلم مورد توجه بسياري از جشنواره هاي سينمايي قرار گرفت كه اين هم از سياست هاي كاخ سفيد بود كه سعي داشت به هجمه عظيم تخريب دررسانه ها عليه ايران بها دهد تا ديگران هم به اين امر تشويق شوند ودست به تخريب ملت ايران به خصوص درعرصه رسانه ها بزنند. از اينجا به بعد بود كه كم كم سياست هاي مزورانه آمريكا وغرب آشكارتر شد. چرا كه تظاهر به حمايت از حقوق شهروندي مردم ايران و از سوي ديگر تخريب آشكار آنها به خصوص درعرصه بسيار گسترده رسانه هاي مختلف از جمله رسانه هاي تصويري نشان مشخصي از تزوير و دورويي سياستمدارن آمريكا در مواجهه با مردم ايران است؛ اين برخورد مانند خنجر زدن به ايران از پشت است.
پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر